کد مطلب:106669 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:160

نامه 046-به یکی از فرماندهان خود











[صفحه 197]

از جمله نامه های آن حضرت به یكی از كارگزاران نخوه: كبر و خودخواهی. اثیم: گناهكار ضغث: پاره ای از چیزی كه با چیز دیگر مخلوط شده باشد و اصل این واژه به معنای مشتی از خاشاك است كه خشك و تر توامند. اعتزم بكذا: واجب شمرد و بدان پایبند شد. اما بعد، تو از جمله كسانی هستی كه من برای حفظ دین از آنان كمك می طلبم و به دست آنان سركشی بدكاران را در هم می شكنم، و راه ترسناك مرزی را به یاری آنان می بندم. بنابراین در هر كاری كه در چشم تو بزرگ جلوه كند از خدا یاری بطلب، سختی و ناراحتی را با مقداری از نرمی و ملایمت بیامیز، و آنگاه كه مدارا كردن مناسب است، به مدارا رفتار كن، و هنگامی كه سختی و سختگیری به كار می آید، به درشتی و سختگیری بپرداز. برای توده ی مردم فروتن و گشاده رو باش، و با آنان به خوشرویی رفتار كن و در نگاه كردن با گوشه ی چشم و نگاه خیره و اشاره و سلام دادن، رفتار یكسان داشته باش، تا بزرگان و قدرتمندان به ستم تو چشم طمع نبندند و زیردستان و ناتوانان از عدالت تو ناامید نشوند. نخست امام (ع) او را با سه مطلبی كه از جانب خود اعلام كرده، دلجویی نموده و برای پذیرش فرمانهایش آماده ساخته است، آن سه مطلب

عبارت است از این كه وی از جمله كسانی است كه امام (ع) برای حفظ دین از ایشان كمك می طلبد و با آنان سركشی گنهكاران را درهم می كوبد و مرزهای ناامن را می بندد. كلمه اللهاه را استعاره آورده است برای آن چه از مرزهای كشور كه در صورت باز بودن احتمال فساد در آنها می رود و برای بستن آن نیاز به سپاه و ساز و برگ است، از باب تشبیه به شیری كه دهانش را برای دریدن شكار خود باز كرده است، آنگاه به دنبال آن به مطالبی از مكارم اخلاق دستور داده است: اول: آن كه در هر كاری از كارهایش كه در نظر او مهم و بزرگ جلوه می كند از خدا كمك بخواهد، زیرا زاری در پیشگاه او و كمك خواهی از او بهترین وسیله كمك بر رفع گرفتاریهاست. دوم: آن كه سختی و درشتی را با نوعی از نرمی و ملایمت درآمیزد، و هر سخن را در جای خود به كار ببرد تا وقتی كه مدارا و نرمش مناسب است، نرمی و مدارا كند و هنگامی كه راهی جز درشتی و سختی نیست درشتی كند. سوم: برای توده ی مردم بال خود را بگسترد، كنایه از فروتنی برای آنهاست. چهارم: با رعیت گشاده رو باشد، و این عبارت كنایه از برخورد با گشاده رویی و چهره ی باز با رعیت است نه در هم كشیدگی و گرفته بودن چهره. پنجم: آن كه پهلوی خود را بر

ای آنان نرم گرداند، و این كنایه از آسان گرفتن و سختگیری نداشتن با آنهاست. ششم: در نگاه با گوشه ی چشم و نگاه تند، اشاره و سلام میان مردم، رفتار همسان داشته باشد، واژه ی لحظه اخص از نظره است. و این عبارت دستور به صفت پسندیده ی عدالت در بین مردم است تا قدرتمندان چشم طمع به ستمكاری او نداشته باشند تا از این راه بر او چیره شوند و ناتوانان از اجرای عدالت او در حق قدرتمندان ناامید نباشند تا در نتیجه خود را ناتوان سازد و از انجام اعمال شایسته درمانده شود، توفیق از آن خداست.


صفحه 197.